اخلاقِ مربوط به کار در کانادا
وقتی اسوین برای اولین بار وارد کانادا شد، نسبت به این شکایت همکارانش که باید ۶۰ تا ۷۰ ساعت در هفته کار کنند تعجب کرد. هرچند به نظر نمیرسید که گفتههای آنها اثری از گله و شکایت داشته باشد. در واقع او متوجه شد که همکارانشبابت این مسئله به یکدیگر پز میدهند، ساعات کاری شان را به رخ هم میکشند و به آن افتخار میکنند.
طبق نتایج نظرسنجیِ کالج اورست دربارهی ساعات کار، ۵۵ درصد کاناداییهای مشغول به کار بیش از نه ساعت در روز کار میکنند و ۳۵ درصد آنها نیز بیشتر از ساعات استاندارد در روز کار میکنند.
بسیاری از کاناداییها و آمریکاییها هویت خود را بر اساس کارشان تعریف میکنند. آنها در تعریف خود مثلا میگویند:«من حسابدارم» یا «من پرستار هستم». در واقع افراد فرهنگهای دیگر معمولا این موضوع برایشان تعجببرانگیز است که مردم آمریکای شمالی، «زندگی میکنند تا کار کنند» و حاضرند همه چیز را قربانی کار کنند. و برای مثال، به خاطر پیدا کردن کار بهتر، خانواده خود را از شهری به شهر دیگر منتقل کنند. کاناداییها کار را بخشی از زندگی نمیدانند، بلکه آن را اساس و محور زندگی میدانند. برای آنها کار بر خانواده، دوستان، اوقات فراغت و حتی بر سلامتیشان ارجحیت دارد. در جاهایی مثل کشورهای اسکاندیناوی، مردم «کار میکنند تا زندگی کنند». آنها محل کار خود را راس ساعت پنج عصر ترک میکنند و هرگز کار خود را به منزل نمیبرند.
در گذشته این جنبهی فرهنگی در نواحی مختلف کانادا به صورت متفاوتی وجود داشت. مثلا در تورنتو افراد ساعات بیشتری کار میکردند و کمتر مرخصی میگرفتند. برعکس آنها، مونترالیها معروف به آن بودند که از نظر رفتار و عادات، شباهت زیادی به اروپاییها دارند و خانواده و تفریح برایشان از کار اهمیت بیشتری دارد. البته این وضعیت اکنون تغییر کرده و مونترال نیز از نظرِ این اخلاقِ کاری، به تورنتو نزدیک شده است.
نکتهای دربارهی کار در کانادا: برای اکثر کاناداییها کار، اولویت اصلی است و بسیاری از افراد بیشتر از ساعات کاری خود و حتی در ایام تعطیلات نیز کار میکنند تا وظایف خود را به پایان برسانند.
بدانید که موفقیت شغلی، به عملکرد شما بستگی دارد:
لیلی استخدام شد تا به جای یکی از کارمندان که بیمار شده بود و در مرخصی به سر میبرد کار کند. او خواهان کار در این شرکت به خصوص بود و از این که یک شغل موقت در واحد بازاریابی آن شرکت پیدا کرده است بسیار خوشحال بود. وقتی کارمند اصلی به سر کار خود برگشت، مدیر شرکت از لیلی خواست که در صورت تمایل چند هفتهای در واحد ترابری کار کند. لیلی که امیدوار بود بتواند شغلی تمام وقت در آن شرکت بیابد پیشنهاد را پذیرفت، هرچند علاقهی چندانی به کار در واحد ترابری نداشت.
لیلی خیلی زود از وظیفه ی بسته بندی جعبه ها در واحد ترابری دلزده شد و به همین دلیل، معمولا دیر به سر کار میآمد و ساعات کار و وقت قهوهاش را از حد معمول طولانیتر می کرد. مشخص بود که او به کارش علاقهای ندارد و همیشه شاکی بود که کمردرد دارد.
وقتی موقعیت شغلیِ جدیدی در بخش بازاریابی ایجاد شد، لیلی مشتاقانه برای آن شغل درخواست داد اما در کمال تعجب، دید که شرکت، یک نفر را از بیرون برای این شغل استخدام کرده است. مدیر شرکت به لیلی گفت که او عملکرد پایین و گزارش منفی داشته و به همین دلیل شرکت تمایلی ندارد شغل تمام وقتی به لیلی بدهد.
وقتی شغل جدیدی را آغاز میکنید، مهم ترین چیز آن است که سخت کار کنید و از خود ابتکار عمل نشان دهید. ثابت کنید که نسبت به کارتان کاملا جدی و مسئولیت پذیرید. برای تمام وظایفی که به شما داده میشود نهایت تلاش خود را بکنید، حتی اگر آن کارها برایتان خسته کننده باشد و یا وظایفی باشد که در حیطهی شغل شما نیست.
در کانادا همهی افراد برای این استخدام میشوند که شغل خود را حفظ کرده و ارتقا بگیرند. و همه میدانند که برای ارتقا گرفتن باید عملکرد خوبی داشته و با مردم رفتار مناسبی داشته باشند.
در بعضی از کشورها تنها دلیلِ از دست دادن شغل مرتکب شدن رفتاری جنایی و کیفری است. در کانادا هیچ کس را نمی توان بدون دلیلِ قانونی از منصبش اخراج کرد، اما همهی افراد میدانند که هیچ شغلی همیشگی نیست. اگرچه شرایط و عوامل متعددی مشخص میکنند که هر فرد چقدر بر سرِ شغل فعلیش باقی میماند، اما میتوان گفت که موفقیت در شغل، اکثرا به عملکردِ خوبِ افراد وابسته است.
ثابت کنید که قابل اعتماد و قابل اتکا هستید:
در یک گروه پنج نفرهی جدید، جیل همیشه دیر به جلسات میرسید. بارها پیش آمده بود که در جریان انجام یک پروژه او باید اطلاعات خاصی را به هم تیمیهایش ارائه میداد ولی به جای این کار بهانه آورد. کار او آنقدر زیاد بود که خودش هم نمیدانست کدام یک را انجام دهد. فهرست کارهایش تمامی نداشت. واضح است که کم کم همکارانش از کار با او احساس ناامیدی کردند زیرا تیم آنها نمیتوانست به اهدافش برسد. رفتار غیرحرفهایِ جیل تاثیر بدی بر روی کل تیم میگذاشت.
در دنیای کسب و کار، زمان طلاست. کسی که عادت به دیر رسیدن دارد یا کارش را به کندی و با سهلانگاری انجام میدهد باعث کاهش درآمد شرکتش میشود. به علاوه این رفتار باعث ایجاد حس ناامیدی و سرخوردگی در بین همکارانی میشود که به او اتکا کردهاند. در کانادا غیرقابل اعتماد بودن و اتکاناپذیر بودن، از نظر هم تیمیها و همکاران فرد، بسیار زشت و ناپسند است.
وقتی نتوانید خود را وقت شناس نشان دهید، سایر اعضای گروهتان مجبور میشوند وظایف شما را پوشش دهند. همین مسئله سبب میشود شما تبدیل به فردی منفور پیش همکارانتان بشوید و کل شغلتان به خطر بیفتد.
برای کسب احترام نزد دیگران، باید قابل اعتماد و قابل اتکا باشید. هر کاری که میگویید میکنم را انجام دهید. اگر قابل اعتماد باشید، وجههی خوبی نزد همکارانتان خواهید داشت. به این صورت رئیستان نیز مطمئن میشود که شما همیشه کارهای خود را انجام میدهید، قابل اعتمادید و همان کسی هستید که مناسب آن شغلید.
در کانادا چگونه احترام خود به دیگران را نشان دهیم؟
کاناداییها برای نشان دادن احترام خود به دیگران در محل کار چه میکنند؟ به این نکات توجه کنید:
صبحها احوال پرسی مختصری با دیگران داشته باشید. افراد معمولا حوصلهی احوال پرسیها و تعارفات طولانی را ندارند.
نام افراد را در یاد داشته باشید و با اسم صدایشان بزنید، اما در این کار زیادهروی نکنید.
فقط بار اول که کسی را دیدید با او دست بدهید. کاناداییها هر روز با هم دست نمیدهند.
وقت شناس باشید (هرگز دیر نکنید و برای جلسات و رویدادهای مهم همیشه پنج دقیقه زودتر برسید).
به حریم خصوصی دیگران احترام بگذارید (کاغذهای روی میز همکارتان بخشی از حریم خصوصی حساب میشود!)
به آدمهای دیگر علاقه نشان دهید و هرگاه میتوانید، به بقیه کمک کنید.
کارتان را به موقع تحویل دهید و هرگاه فهمیدید که قادر به تحویل به موق کار نیسنید، حتما دیگران را از تاخیری که خواهید داشت مطلع کنید.
نویسندهای به نام آنیاس نین میگوید:«نگاهی که ما به نکات پیرامونمان داریم، نگاه مطلقی نیست. بلکه حاصل تجربهایست که زندگی ما را شکل داده است». همهی ما تحت تاثیر انواعی از قواعد رفتاری هستیم که در کودکی از خانواده، مدرسه و جامعه آموختیم. وقتی به کشور جدیدی میآیید شاید به نظرتان برسد آدمها رفتار متفاوتی دارند. نسبت به این تفاوتهای رفتاری، ذهنی باز و پذیرنده داشته باشید و فراموش نکنید که هر کاری را به بیش از یک روش انجام داد.