همانطور که میدانید این روزها بیشت میبینیم که دانشجویان دیگر فقط کارشان درس خواندن نیست و سرشان خیلی شلوغتر از گذشته شده است. در واقع برای خیلی از دانشجوها این فقط یک رویاست که بتوانند هشت تا ده ماه فقط درس بخوانند، زیرا بیشتر آنها درگیر یک کار نیمهوقت یا داوطلبانه نیز هستند. آنها در جلسات و کنفرانسهای مرتبط شرکت میکنند و علاوه بر این فقط برای رسیدن به مقصد خود روزی چندین ساعت از وقتشان را در رفت و آمد سپری میکنند.
سیستم آموزشی کانادا مشخصا سیستم ثابتی نیست و همراه با نیازهای جهانی تغییر میکند. و البته این فشارها نیز در بخشهایی از این سیستم قابل مشاهده است. رقابت زیادی برای یافت کار وجود دارد و این امر فقط به مهاجران تازهای که درگیر آموختن زبان و آشنایی با سیستم کاری کانادا هستند محدود نمیشود، بلکه حتی کسانی که سالهاست در این سیستم مستقر شدهاند هم این رقابت را حس میکنند. این رقابت بینالمللی است و حتی اگر دانشجوی A+ هم باشی _ که البته در جای خود بسیار با ارزش و مهم است_ خیلی اوقات برای برنده شدنت کافی نیست. مدارس و مشاغل به دنبال افراد فعالی هستند که در فرمهای درخواستشان خود را دارای آن «ویژگی» خاص نشان داده باشند؛ گاهی این ویژگی را خود متقاضی به وسیلهی تجربههایش نشان میدهد و گاهی هم توصیهی متخصصان معروف و موثق، آن را تایید میکند.
اگرچه هنوز موفقیتهای درسی و آکادمیک اهمیت زیادی دارند اما آنها دیگر تنها ملاک ارزشیابی افراد نیستند و دانشجویان کانادایی در صورت تمایل به موفق بودن در حوزههای کاری خاصی باید در فعالیتهای فوق برنامه نیز شرکت کنند. درست است که این کار کار خستهکننده و دشواری است، اما تجارب و مهارتهایی که فرد در طول شرکت در فعالیتهای فوق برنامه کسب میکند نقش مهمی در آمادگی فرد برای حضور در آن عرصهها دارند. مهارت کار گروهی و ارائهی موضوع، دو مهارتی هستند که معمولا مهاجران در کسب آنها به مشکل برمیخورند و از مواردی هستند که شکل گرفتن آن باید از زمان آغاز تحصیل فرد در دبیرستان شروع به شکل گرفتن کرده باشند. معمولا دانشآموزان دبیرستانی را تشویق میکنند تا در کلوبها و تیمهایی که دوست دارند عضو شوند و در صورت تمایل نقش «مدیریت اجرایی» و رهبری این مجموعهها را به عهده بگیرند. وجود این تجارب در رزومه آنها نه تنها به هنگام تقاضا برای ورود به دانشگاه، کالج یا یافتن کار برایشان مفید خواهد بود بلکه به دانشآموزان کمک میکند تا علایق واقعی خود را پیدا کنند. در دانشگاه برای دانشجویان امکانات بیشتری تدارک دیده میشود تا بتوانند به انجمنهایی بپیوندند که هدف آنها افزایش آگاهی، تامین هزینه و یا ایجاد علاقه در حوزههایی خاص است. با پیوستن به این فعالیتها و کار در آنها دانشجویان یاد میگیرند که چگونه بین کارهای مربوط به تحصیل و نیز کارهای فوق برنامهی خود تعادل برقرار کنند و این کار به نوعی تمرینی برای مدیریت زمان است. البته علاوه بر این، مهارتهای دیگری نیز در این دانشجویان تقویت میشود. از جملهی این مهارتها میشود به کار گروهی، مهارتهای ارائه و بیان، مدیریت پروژه و بالاخره سازماندهی اشاره کرد. فعالیتهای فوق برنامه میتوانند نقش بسیار مهمی در ایجاد شبکه هم داشته باشند و حتی گاهی خود آنها میتوانند باعث کاریابی شوند. دانشجویان درگیر در این گونه فعالیتها یا ارزش کار خود را میدانند و یا ندانسته مشغول به انجام آنند اما آنچه مشخص است این است که معمولا وقت و زمانی که آنها در چنین فعالیتهایی صرف میکنند بینتیجه و بدون پاداش باقی نمیماند.
دانشجویان مهاجر بهویژه دانشجویان ایرانی بسیار باهوشند و اغلب از نظر سوابق و نمرات آکادمیک وضعیت بسیار خوبی دارند. سیستم تحصیلی در ایران بیش از هر چیز روی تربیت دانشجویان برتر در زمینههای ریاضی و علوم تمرکز دارد به همین دلیل افرادی که در این سیستم آموزش دیدهاند اغلب هیچ مشکلی در پشت سر گذاشتن دروس دشوار این حوزهها ندارند. اما از طرف دیگر آنها موقع گشتن برای کار و یا حتی شرکت در دروههای بدون حقوق اینترنشیپی با مشکلاتی دیگری رو به رو هستند، زیرا آنها مجبورند با دانشجویانی رقابت کنند که توانستهاند در دورهی تحصیل خود هم درس بخوانند و هم در فعالیتهای فوق برنامه شرکت کنند. معمولا یک کارفرما دانشجویی را انتخاب میکند که در زمینهی مورد نظر تجربهی کاری داشته باشد. حتی اگر این تجربه مستقیما با آن کار، وظیفه و یا موسسهی آموزشیِ مد نظر دانشجو ارتباط نداشته باشد، باز هم کارفرما یا موسسه آموزشی برای آن تجربه ارزش قائل خواهند شد. زیرا در واقع آن را مبنایی ضروری برای موفقیتهای آیندهی فرد در جهت توسعهی مهارتها و همینطور شغل مورد نظر میدانند.
از منظری، مهاجران موفق در زمینههای آکادمیک را میتوان کسانی دانست که در زمینههایی پیشرفت و موفقیت کسب میکنند که دیگران در آن بازمیمانند. زمینههایی مثل آزمونها. اما با نگاهی واقعبینانهتر میتوان فهمید که آنها برای ورود به این سیستم آموزشی که فقط به دلیل نمرات و موفقیتهای تحصیلی برایشان ارزش قائل نیست، با مشکل و چالش بیشتری روبهرو میشوند. گاهی حتی ورود به فعالیتهای فوق برنامه و بر عهده گرفتن مسئولیتهای مدیریتی و اجرایی در این کلوبها و انجمنها برای دانشجو فقط در صورتی ممکن است که از قبل به عنوان عضو ساده وارد آن مجموعهها شده باشند. یک دانشجوی مهاجر حتی بعد از کسب مدارج بالا هم لازم است بیاموزد که چگونه باید در فضایی متفاوت و به روشی متفاوت درس بخواند تا بتواند بین تحصیل و فعالیتهای فوق برنامهاش تعادل لازم را برقرار کند مهمترین توصیه به همه کسانی که چنین مسیری را در پیش گرفتهاند این است که بیاموزند تا هر چه زودتر از عادات و نیز راحتطلبی خود دست بردارند. البته زندگی خودش این درس را به ما خواهد آموخت اما فرد هرچه زودتر به سراغ درس خواندن و تحصیل، کار و فعالیتهای فوق برنامه برود درهای تازهای به رویش گشوده میشود. فعالیتهای فوق برنامه راه خوبی برای امتحان کردن کارهای تازه و خدمت متقابل به جامعه هستند. با انجام این فعالیتها میتوان فرصتهای خوبی برای یافتن دوستان تازه و آموختن روشهای توسعهی مهارتهای فردی یافت، مهارتهایی که در سیستم آموزشی و کار کانادا بر آن بسیار تاکید میشود. واضح است که این فعالیتها راه را برای رسیدن به فرصتها و افراد در آینده هموار میکنند و نقشی مهم و بنیادینی در آموزش دارند تا جایی که آنها را یکی از مهمترین وجوه سیستم مدرن آموزش کانادایی به شمار میآورند.